sangmazar sangmazar .

sangmazar

شعر سنگ قبر مادر

كي از چيزهايي كه سبب تمايز سنگ قبرها با هم مي شود همان نوشته هاي روي آنها است

در ادامه مطلب نمونه هايي براي شعر سنگ قبر مادر آورده شده است

 

رنج بسيار كشيديم كه بماني و نشد باز بر شاخه ما نغمه بخواني و نشد

بركت و شادي اين باغ تو بودي مادر همگي خواسته بوديم كه بماني و نشد

مادر كاش تو باز آيي و من پاي تو بوسم

در سجده روم صورت زيباي تو بوسم

هرجا كه گذشتي و دمي جاي گرفتي

 آن جا روم و گريه كنان جاي تو بوسم

مادرم اي رفته در خوابي دراز

ياس هايت توي ايوان گشته باز

گرچه گلهايت همه تنها شدند

با شقايق‌هاي آن دنيا بساز

بخواب اي مادرم آرام و خسته   بخواب اي مادرم اي دل شكسته

بميرم من براي غصه هايت  بميرم من براي اشك هايت

ياد ايامي كه مادر داشتم افسري زيبنده بر سر داشتم

زندگي با او مرا افسانه بود روشني بخش دلم در خانه بود

مادر جان ياد آن شبها كه ما را شمع و جان بودي

ميان نااميديها چراغ جاودان بودي

برايت زندگاني گر چه يكسر رنج و سختي بود

بنازم همتت مادر كه تا بودي صبور و مهربان بودي

گر چه من ديگر نمي بينم گل روي تو را

خاطراتت را در اين غمخانه مهمان ميكنم

گوهر يكدانه ام اي مادر خوبم بدان

تا ابد ياد تو را در سينه پنهان ميكنم

دگر اغوش مادر جاي ما نيست

دريغا دامنش ماواي ما نيست

از ان روزي كه از دار فنا رفت

كسي غمخوار و هم اواي ما نيست

همي نالم كه مادر در برم نيست

صفا و سايه او بر سرم نيست

مرا گر دولت عالم ببخشند

برابر بانگاه مادرم نيست

دامن از دست من خسته مكش، اي مادر كه پناه من و دل، گوشه ي دامان تو بود

با چه سرگرم كنيم ديده و دل را كه مدام دل تو را مي طلبد، ديده تو را مي جويد

گل هاي بهشت سايبانت مادر                          يك دسته ستاره ارمغانت مادر

ديگر چه كسي چشم به راهم باشد                   قربان نگاه مهربانت مادر

بگو مادر هنوزم يادي از ما ميكني يا نه ؟                درون خاك تيره وا عزيزا ميكني يا نه؟

به هر دردي كه گشتم مبتلا كردي مداوايم             غم بي مادري را هم مدوا ميكني يا نه؟

ناله كردم ذره اي از كوه دردم كم نشد گريه كردم اشك بر داغ دلم مرهم نشد

در گلستان گرد گل بسيار گرديدم ولي از هزاران كه بوئيدم يكي مادر نشد

مادرم فردا كه زهرا پا به محشر مي نهد در صف خدمتگزارانش ترا جا مي دهد

باز ان جا هم مرام مادري را پيشه گير جان مولا پيش زهرا دست ما را هم بگير

قلبم شده رنجور ز هجران تو مادر

فكرم شده اين گونه پريشان تو مادر

هرروز كنم ارزوي روي تو افسوس

دستم شده كوتاه ز دامان تو مادر

ياد ايامي كه مادر داشتم افسري زيبنده بر سر داشتم

زندگي با او مرا افسانه بود روشني بخش دلم در خانه بود

در كنارم، شب و روز بي‌تاب بود

غافل از او، چشم من در خواب بود

تا شديم بيدار و مشتاق مادر

او به خواب و چهره‌اش در قاب بود

 

اينجا بهشت ارزو در زير خاك است

آرامگاه مادري مظلوم و پاك است

اي رهگذر دان گنج وفا خفته در اينجا آتشكده مهرو صفا خفته در اينجا

درياي خروشان محبت گل ايثار اي رهگذران مادر ماخفته در اينجا

دلم را از غمت مادر شكستي تمام رشته ها از هم گسستي

يقين دارم كه در باغ بهشتي كنار حضرت زهرا نشستي

مادرم غم تو.همنفسم شد به جان تو با اين غم بزرگ چه خاكي بر سر كنم

دامن از دست من خسته مكش، اي مادر

كه پناه من و دل، گوشه ي دامان تو بود

با چه سرگرم كنيم ديده و دل را كه مدام

دل تو را مي طلبد، ديده تو را مي جويد

 اين كه مرقد عشق وآرزوهاست اين تربت پاك مادر ماست

اي خاك تو حرمتش نگهدار اين رنج كشيده مادر ماست

مادرم رفت و زداغش همه را گريان كرد خانه قلب مرا از ته دل ويران كرد

داغ جانسوز تو مادر ابديت خواهد بود چون غم تو همه اعضاي مرا ويران كرد

كسي كه طعم محبت چشيده ميداند

مصبيتي به جهان همچو مرگ مادر نيست

مادر به تو سوگند كه در اين خانه خاموش

افسانه شادي و خوشي گشته فراموش

فلك ديدي چه خاكي بر سرم شد

برون اخر ز دستم مادرم شد

برون از دست ماه نازنينم

كه از هجران او اندوهگينم

مادر گمان مبر زخيال تو غافلم

گر مانده ام خموش خدا داند و دلم

در سوگ توام ناله ز عيوق گذر كرد

داغ تو، دل سوخته را سوخته تر كرد

آهي كه به يادت ز دل زار بر آمد

از كوه گذر كرد و بر افلاك اثر كرد

اين چه شمع است كه خاموش نگردد هرگز

مرگ مادر كه فراموش نگردد هرگز

امروز هستي ام ز اميد دعاي توست

فردا كليد باغ بهشتم رضاي توست

مادرم بهشت من همه اغوش گرم توست

گويي سرم هنوز بر بالين نرم توست

مادرم اي چشمه ي مهرو وفا

مادرم اي آيت لطف خدا

مادرم اي روز سختي يار من

مادرم اي بهترين غمخوار من

در گلستان ادب اموزگارم مادر است

بعد رب العالمين پروردگارم مادر است

من كه شاگرد دبيرستان عشق مادرم

اولين معشوق من در روزگار مادر است

شعله اي خاموش گشت وخانه اي بي نور شد

گوهرارزنده اي پنهان به خاك گور شد

مادر شايسته اي زين عالم نا پا يدار

روشن ان ديده كه رويش مي ديد

همي نالم كه مادر در برم نيست  

 صفا وسايه او بر سرم نيست

مرا گر دولت عالم ببخشند  

 برابر با نگاه مادرم نيست

درياي خروشان محبت گل ايثار 

 اي هم نفسان مادر ما خفته در اينجا

 اگر مادر نباشد زندگي نيست

 به خورشيد وفلك تابندگي نيست

خدا عشق است ومادر مهر مطلق    

به انان بندگي شرمندگي نيست

 


برچسب: سنگ قبر،
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۲ بهمن ۱۳۹۹ساعت: ۰۹:۱۷:۰۱ توسط:عليرضا موضوع:

{COMMENTS}
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :